سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایــــا...

آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشـق می ورزید.
روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید:
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیب می کند دوست داشته باشی؟
آهنگر، سر به زیر آورد و گفت:
وقتی می خـواهم وسیله ای آهنـی بسازم یک تکـه آهـن را در کــوره قرار می دهـم،
سپس آن را می کوبـم تا به شکـل دلخواهــم درآیـد. اگــر به صـورت دلخواهــم درآمد،
می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود. اگـر نه، آن را کنار می گـذارم. همین موضــوع
باعث شده است که همیشه به درگاه خداونــد دعا کنم که:
 

خدایا! مرا در کوره های رنج قرار ده، اما کنار نگذار...

 

                           صلوات


دوشنبه 93/9/3 2:55 عصربه قلم: حرف دل ™            نظر