یک بلیط
باز یک حال عجیب
پر شده از رنگ حرم
رنگ یک اذن ورود
رنگ یک گنبد زرد
هر حیاطی یک حوض
پر ز آب کوثر
و وضو بر لب حوض
باز هم اذن ورود
یک قدم تا مقصود
در همین حین میان رویا
ناگهان بغض مرا می گیرد
گویی انگار مشرف شده ام
به خودم می آیم
چند روزی به سفر هست هنوز …
چند روزی به سفر هست هنوز …
چند روزی به سفر هست هنوز …
پ.ن 1: الــــسلام علیک یا علی بن موسی الرضــــا
پ.ن 2: چند روزی به سفــــر هست هنــــوز...